بازنشستگی اجباری بهزاد نبوی از جبهه اصلاحات چه معنایی دارد؟ / پشتپرده تشکیل گروه هزارهگراها در قم توسط اصلاحطلبان!
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۲۸۴۱۸
بهزاد نبوی برای دومین سال متوالی از ریاست جبهه اصلاحات ایران استعفا کرده است، اما آیا این استعفا بهمعنی پایان دوران ریاست او بر نهادی است که فقط دو سال از عمر آن گذشته است؟
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز سه شنبه ۹ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که اختیارات جدید بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز، رمزگشایی از پیام آمریکاییها به ایران درباره برجام و نیز آخرین وضعیت بورس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روز گذشته خبر رسید که دوره ریاست بهزاد نبوی در جبهه اصلاحات به پایان رسیده اما تکلیف رئیس بعدی این جبهه مشخص نیست. روزنامه هممیهن اما خبر داده است که چریک اصلاحات استعفا داده است!
این روزنامه درباره روز رفتن نبوی مینویسد:
بهزاد نبوی برای دومین سال متوالی از ریاست جبهه اصلاحات ایران استعفا کرده است، اما آیا این استعفا بهمعنی پایان دوران ریاست او بر نهادی است که فقط دو سال از عمر آن گذشته، یا اتفاقی که در سال ۱۴۰۰ رخ داد باز هم تکرار خواهد شد و اعضا او را در سمت ریاست ابقا میکنند؟ اما سیر تحولات در جبهه، جایی شروع شد که آذر منصوری کمتر از یک سال سخنگو ماند و ۲۱ دی ۱۴۰۰ جای خود را به علی شکوریراد داد تا در آستانه یکسالگی جبهه، تغییری در این سمتوسو شکل بگیرد. در همین ایام و درحالیکه اسفندماه و برگزاری انتخابات داخلی جبهه نزدیک بود، بهزاد نبوی استعفا داد؛ برخی جوانگرایی و ضرورت عبور از چهرههای کارکشته و کهنهکار را در جریان اصلاحطلبی برای تغییر بهمیان آوردند.
در ادامه این گزارش آمده است:
اما بهرغم این استعفا، اعضا باز هم به ریاست او روی دادند؛ با این نگاه که کمتر کسی همچون او توانایی دور هم جمع نگهداشتن چهرههای حقیقی و حقوقی اصلاحطلب و تجربیاتش در فعالیت تشکیلاتی را دارد و همین باعث شد که او در مقام ریاست ابقا شود. اما در دوره دوم نایبرئیسی او یک تغییر مهم صورت گرفت؛ درحالیکه حسین مرعشی همچنان نایبرئیس اول بود، جایگاه نایبرئیسی دوم از حسین کمالی گرفته و به فاطمه راکعی داده شد تا با این ترکیب جبهه اصلاحات ایران وارد سومین سال خود شود؛ سالی که در آن اتفاقات بزرگی رخ داد و شاهد ناآرامیهای سراسری در کشور بودیم و حالا در آستانه تولد سهسالگی جبهه، بهزاد نبوی برای دومینبار از ریاست استعفا کرده است تا این اتفاق، آینده را تحتالشعاع خود قرار دهد.
روزنامه اعتماد نیز بهزاد نبوی را تیتر یک کرده و درباره بازنشستگی اجباری به نقل از مرتضی الویری نوشته است:
من از جزییات استعفای آقای نبوی باخبر نیستم اما میدانم که از مدتها قبل خواستار خروج از مسوولیتهایشان در جبهه اصلاحات بودند. بنا به دلایل مختلفی هم این درخواست برای استعفا وجود داشته است که هیچکس بهتر از خودشان نمیتوانند درباره آن توضیح دهند. اما بهزاد نبوی یکی از شخصیتهای انقلابی است که پاکدستی و بدون حاشیه بودن ایشان برای همه مشخص است. فرادی مانند بهزاد نبوی هرگز خود را از فعالیتهای سیاسی بازنشسته نمیکنند. پیگیری مطالبات مردم با پوست و خون یک چنین افرادی آمیخته شده است. من مطمئن هستم آقای نبوی تا نفس دارند برای تحقق آزادی و عدالت و سامان یافتن مشکلات کشور تلاش میکنند. هرگز باور ندارم که او با استعفا از یک مسوولیت خاص، مسوولیتهای مهم خود را در عرصه کنشگری سیاسی فراموش کند.
سخنان الویری به خوبی نشان میدهد که کنارگذاشته شدن بهزاد نبوی به بهانه بازنشستگی و خستگی از عالم سیاست کمی دور از ذهن است، برخی کارشناسان سیاسی اعتقاد دارند که حذف بهزاد نبوی از جبهه اصلاحات را باید در ادامه هژمونی «خط براندازی سخت» در جبهه اصلاحات ارزیابی کرد، در طی اغتشاشات محله محور سازمان سیا نیز جناح رادیکال جبهه اصلاحات بهزاد نبوی را تحت فشار قرار داده که نتیجه آن انتشار یک بیانیه در حمایت از آشوبها بوده است. جبهه اصلاحات مدتی بعد در مقابل موسوی به حمایت از خاتمی پرداخته بود. موسوی در بیانیه خود خواهان «براندازی سخت» شده در حالیکه خاتمی مانیفست «براندازی نرم» را مطرح کرده است.
پیام آمریکا؛ قاطعیت ایران
گرچه در روزهای گذشته هیچ نشانه آشکاری از پیشرفت در مذاکرات وجود نداشت و فقط طرفهای غربی همچنان از تهران میخواستند تا سطح همکاری خود را با آژانس افزایش دهد، حالا اما امیر عبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان خبر جدیدی از تحولات حوزه توافق داده و گفته است که فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق، پس از بازگشت از واشنگتن حامل این پیام بود که آمریکا «برای جمعبندی توافق» احیای برجام آمادگی دارد. این موضوع مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است.
جامجم نوشته است:
ظاهرا بعد از اینکه فؤاد حسین از سفر واشنگتن برگشته حامل این پیام بوده که طرف آمریکایی برای جمعبندی توافق آمادگی دارد. آنطور که وزیر خارجه هم گفته ایران همواره از مسیر دیپلماسی و مذاکره استقبال کرده و از مذاکره فاصله نگرفته. او حتی تاکید کرده اگر طرف آمریکایی واقعبینانه برخورد کند، فاصله زیادی با توافق نخواهیم داشت و این آمادگی را داریم در چارچوب مذاکراتی که تاکنون در وین انجام شده و پیامهایی که بین ما و طرف آمریکایی از طریق واسطه بهصورت نان پیپر (None Paper) «سند غیررسمی» تبادل شده که متضمن رعایت منافع همه طرفها و البته خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران هست نسبت به جمعبندی توافق و بازگشت همه طرفها به تعهداتشان ذیل برجام عمل کنیم. البته این موضوع از نظر ایران یک پیششرط مهم دارد و آن هم این است که طرف آمریکایی در چارچوب پیامی که ارسال کرده واقعبینانه برخورد کند و اظهارات رسانهای ریاکارانه قبلی را تکرار نکند. تنها در این صورت ما فاصله زیادی با توافق نخواهیم داشت.
روزنامه شرق نیز از راهگشابودن سفر احتمالی گروسی به تهران را در آستانه نشست فصلی شورای حکام خبر داده و مینویسد:
در حالی تهران در مسیر همکاری با آژانس از سفر قریبالوقوع رافائل گروسی به تهران، آنهم در آستانه نشست فصلی شورای حکام میگوید که روزنامه فرامنطقهای رأیالیوم در یادداشتی به قلم عبدالباری عطوان، نویسنده و سردبیر آن، با اشاره به پیشرفتهای هستهای ایران و اظهارنظر مقامات غربی مبنی بر اینکه ایران توان غنیسازی ۹۰ درصد را دارد، نوشت: «ایران از مرحله در حال هستهایشدن عبور کرده و موفق شد وارد باشگاه کشورهای هستهای شود». این ادعای عطوان از آن جهت میتواند مهم جلوه کند که بهنوعی اشاره ضمنی در رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای است. تأکید بر ورود ایران به باشگاه هستهای، به معنای رسیدن به دانش و توان غنیسازی نیست؛ چراکه پیش از سال ۲۰۱۵ و همچنین با توافق برجام به هستهایبودن ایران اعتراف شده بود.
شرق در ادامه خبر داده است؛
از اینرو ادعای رأیالیوم برای ورود ایران به باشگاه هستهای، آنهم در سایه غنیسازی ۹۰ درصد، صرفا این معنا را میدهد که تهران به نقطه گریز هستهای دست پیدا کرده یا در حال رسیدن به این نقطه است. پیشتر «شرق» به این نکته اشاره کرده بود که تهران با این ارزیابی که در کمترین فاصله تاریخی خود برای رسیدن به نقطه توان انکارنشدنی هستهای قرار دارد، سعی میکند در مذاکرات از بازدارندگی آن بهدرستی به نفع منافع ملی استفاده کند.
روزنامه وطن امروز نیز دیدارهای فشرده امیرعبداللهیان با مقامات اروپایی در ژنو را نشانه از سر گیری مذاکرات احیای برجام خوانده و نوشته است:
حضور رئیس دستگاه دیپلماسی در ژنو به منظور سخنرانی در نشست شورای حقوق بشر، دیدارهای فشرده وزیر امور خارجه با همتایان اروپایی را به دنبال داشت.
این در حالی است که موضوع مذاکرات هستهای یکی از موضوعاتی است که از نگاه کارشناسان بیارتباط با این سفر نیست. در شرایطی که طبق گفته مقامات ایرانی، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی قرار است به تهران سفر کند، رافائل ویلیام برنز، مدیر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در مصاحبه اخیر خود با شبکه آمریکایی «سیبیاس» گفته ایران همچنان قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد.
ماجراهای فاضل میبدی و هزارهگراها!
محمدتقی فاضل میبدی، روحانی اصلاحطلب صحبتهایش در خصوص دلایل مسمومیت دانشآموزان در چند شهر کشورمان را تکذیب کرد، اما شبکه شرق (سایت اینترنتی وابسته به روزنامه شرق) میگوید که فایل صوتی سخنان میبدی را دارد و فقط حرفهای خود او را منتشر کرده است و در زمان گفتگو هم صحبتی از منتشر نشدن نبوده است.
روزنامه جوان درباره این خبرسازی از جانب اصلاحطلبان نوشته است:
از سویی فاضل میبدی بارها سخنان شاذ و ادعاهای بی سند داشته است، از جمله اردیبهشت امسال او در مطلبی تحریکآمیز نوشته بود: «اگر اقتصاد کشور سامان نیابد و گرانیها مهار نشود، باید منتظر شورش گرسنگان بود، شورش از انقلاب خطرناکتر است.» یا آذرماه سال گذشته، مشکل آب اصفهان را به شعارهای انقلاب اسلامی و سیاست خارجه ربط داد و نوشت: «اگر دقیق مدیریت نکنیم مسئله آب ما را با بحرانهای بزرگتری مواجه خواهد کرد. تا دیرنشده بیاییم دست از برخی رویکردها و شعارها برداریم و تمام هم و غم خود را در جهت نجات مردم ایران به کار بریم... میبدی در این گفتگو گفته که گروهی موسوم به «هزارهگرا» مسمومیتهای سریالی را رقم زدهاند: «عمدی بودن این ماجرا واقعیت دارد. گفته میشود گروهی موسوم به هزارهگرا مسئول این مسمومیتهای سریالی در مدارس هستند. این گروه و تفکر معتقد است که دختران نباید درس بخوانند یا نهایتا باید تا سوم دبستان درس بخوانند. این جریان یک جریان مذهبی و ضد مدرنیته است... مرکز ثقل این جریان در قم و اصفهان است.»
جوان در ادامه نوشته است:
او منبع این ادعا را پژوهشهای «یک جامعهشناس» در قم دانسته که گفته «نمیتوانم نامش را بگویم».میبدی و شبکه شرق حتی درباره نگاه مراجع به این موضوع مبهم حرف زدهاند. خبرنگار شرق پرسیده که «واکنش بیوت مراجع در این مدت چه بودهاست»، و میبدی گفته: «من تا به حال نشنیدهام که روحانی یا چهره شاخصی از این جریان حمایت کند و نمیدانم آیا فرد شاخصی پشت این ماجرا هست یا خیر، اما مطمئناً این ماجرا تصادفی نیست.»
با انتشار این ادعاهای بی سند در موضوعی که به دلیل شرایط خاص و گستردگی آن میتوان گفت تبدیل به یک موضوع امنیتی شده است، بسیاری از افراد منتظر واکنش نهادهای مسئول در این زمینه بودند، اما میبدی در گفتگو با ایرنا سخنان خود را تکذیب کرد!
منبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت ویژه های مشرق مرور روزنامه ها مرتضی الویری روزنامه اعتماد روزنامه جوان سید محمد خاتمی شورای حکام حسین کمالی براندازی نرم عبدالباری عطوان توافق برجام حسین امیرعبداللهیان روزنامه وطن امروز رافائل گروسی بهزاد نبوی اغتشاشات خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جبهه اصلاحات طرف آمریکایی روزنامه ها بهزاد نبوی هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۲۸۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:
تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی
فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»
او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»
جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن
این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»
او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»
فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»
ناکامی های سه تجربه بزرگ
این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»
او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»
فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»
دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن
فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»
این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»
چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟
فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»
او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»
شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم
این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».
فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟
به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور
فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت میتواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»
او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»
این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»
سناریوهای آینده
فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:
«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .
سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.
سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.
طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»
بیشتر بخوانید:
حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشتزوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجماغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116